🧩 مصدر که دار ـ دربارهی و دوستان! : 🙂
👈خب واسه شروع درس اول یه مصدر که دار ساده صرف کنیم با al گرفتن:
Aldığım که گرفتم, اینکه گرفتم
Aldığın که گرفتی, اینکه گرفتی
Aldığı که گرفت, اینکه گرفت
Aldığımız که گرفتیم, اینکه گرفتیم
Aldığınız که گرفتید, اینکه گرفتید
Aldıqları که گرفتند, اینکه گرفتند
....
حالا چطور میشه «اینکه گرفتم» رو به «درباره اینکه گرفتم» یا «درباره گرفتنم» تبدیل کرد؟
برای جا افتادن گرامر «مصدر که دار» تا حالا.
جوابها رو با صدا فردا میزارم انشالله
راهنمایی:
توی جمله اگه «از وقتی»یا «از اینکه»دیدیم ترکیب مصدرکه دار با dan رو میاریم
اگه «وقتی» خالی بود, ترکیبش با da میاد
اگه نه «از» باشه نه «وقتی» و فقط «که» باشه خود مصدر میاد:
حالا ترکیش چی میشه؟
🧠وقتی خواب بود بوسیدمش
🧠از وقتی دکتر به روستا اومده کسی ازش بدی ندیده
🧠وقتی گرسنه میشم فوری میرم سر یخچال
🧠از اینکه به کلاس برنگشتی خبر دارم
🧠وقتی با تبلت داشتیم بازی میکردیم داداشمون برگشت
🧠از وقتی این واقعیتو فهمیدم, داغون شدم
🧠وقتی داشت دروغ میگفت باید فکر اینجاشو میکرد
🧠از اینکه بهم کمک کردین متشکرم
🧠وقتی وسایلو جمع میکنی مواظب باش
🧠از موقعیکه بهم قول داده لب به سیگار نزده
🧠یادم رفته که کلیدو کجا گذاشتم
🧠به استاد گفتیم که با هم به توافق رسیدیم
🧠به کسی نمیگم که وارد این اتاق شدی
🧠وقتی دستمو گرفتی قلبم سریع داشت میتپید
🧠نمیدونستم که از خونه بیرون اومده
🧠تازه فهمیدم که عماد اینجا زندگی میکنه
🧠از وقتی مبل جدید خریدیم کلی بدهکار شدیم
🧠تو چیزهایی که اونا میخوان رو نمیتونی فراهم کنی
🧠من نمیدونستم که بابات مدارک رو از صندوق برداشته
🧠وقتی تو رستوران کار میکردیم شبها دیر میومدیم خونه
🧠مطمئنی این کارو بلدی؟
🎯کاربرد «مصدر که دار »|(بخش ۲ ـ dan)
🌎خب یه مرور کنیم چه کردیم و کجای کاریم:
اول روش درست کردن مصدر «که»دار رو یاد گرفتیم: مثلا با فعل vur زدن:
Vurduğum که(اینکه) زدم
Vurduğun که(اینکه) زدی
Vurduğu که(اینکه) زد
Vurduğumuz که(اینکه) زدیم
Vurduğunuz که(اینکه) زدید
Vurduqları که(اینکه) زدند
بعد گفتیم اگه تهش da که پسوندیه که معنای (در) میده بچسبه یه معنای «در وقتی» به معناش اضافه میکنه و مثلا «که میزدی» میشه «در وقتیکه میزدی».
اینجوری:
Vurduğumda در موقعیکه میزدم
Vurduğunda در موقعیکه میزدی
Vurduğunda موقعیکه میزد
Vurduğumuzda هنگامیکه میزدیم
Vurduğunuzda وقتیکه میزدید
Vurduqlarında اونموقع که میزدند
🔅🌺🔅🌺🔅🌺🔅🌺🔅🌺
❕✅ امروز چیکار کنیم؟
پسوند «dan» که باهاش اشنایی داریم و میدونیم معنای «از » داره رو به ته مصدر که دار میچسبونیم ببینیم چی میشه. بنظرتون «که زدی» به چی تبدیل میشه؟
۲ معنی تولید میشه:
الف) از وقتیکه زدی
ب) از اینکه زدی
خلاصه که یا «از وقتی» اضافه میکنه یا «از».
صرفشو ببینیم:
Vurduğumdan از وقتیکه زدم, از اینکه زدم
Vurduğundanاز وقتیکه زدی, از اینکه زدی
Vurduğundanاز وقتیکه زد, از اینکه زد
Vurduğumuzdanاز وقتیکه زدیم, از اینکه زدیم
Vurduğunuzdan از وقتیکه زدید, از اینکه زدید
Vurduqlarındanاز وقتیکه زدند, از اینکه زدند
پس در کل دیدیم dan هم به مصدر «که»دار بچسبه یا «از وقتی» به معنیش میچسبونه یا «از» خالی
...............
🌺🌚⚡پیچیده بود؟
خب واسه امروز بسه ولی خواهشانه میگم اینا تمرین میخواد شاید تو نگاه اول خیلی سخت نیاد ولی پیاده شدنش تو مکالمات عادی نیاز به تکرار و عادیسازی داره تا جابیفته و بخشی از دایره واژگانیمون بشه. تمرینا رو انجام بدین و سعی کنین تو مکالمات روزمرهتون اگه به ترکی هست استفاده کنین.
تمرینهای این جلسه:
1⃣ صرف فعل ver=دادن در مصدر که دار ساده, با da و با dan با معنیهاشون
2⃣برگردان به ترکی با کمک مصدر «که»دار:
از وقتی مدرسهها باز شده وقتی به خونه میرسم از خستگیم زود خوابم میبره
از وقتی این حرفها رو ازت شنیدم از اینکه اینها رو نمیدونستم خیلی عصبانیم.
@turkce_fa
👈تو مطلب قبلی با نحوه ساخت مصدر «که»دار و معنایی که به جمله میده اشنا شدیم. حالا با یه مثال دورهش میکنیم با ریشه iç نوشیدن:
içdiyim که (اینکه) نوشیدم
içdiyin که (اینکه) نوشیدی
içdiyi که (اینکه) نوشید
içdiyimiz که (اینکه) نوشیدیم
içdiyiniz که (اینکه) نوشیدین
içdikləri که (اینکه) نوشیدند
.....
❕✅ این مصدر اگه ملکه ذهنتون بشه و خوب یادش بگیرین سطح ترکی حرف زدنتون رو قشنگ یه لول میبره بالاتر و یه ترکیاموز رو در این مورد حرفهایتر نشون میده چون با استفاده از این مصدر، سعی میشه گرامر جملات به جملات طبیعی این زبون نزدیکتر بشه.
هرچند استفاده از این مصدر با تمرین و تکراره که برامون جا میفته. بهتره با صرف چند ریشه فعل دیگه تو ذهنتون مرورش کنین.
.....
⭕❇ اما تو این جلسه یکی از سادهترین کاربردای این مصدرو یاد میگیریم یعنی:
مصدر که دار که بهش (da: پسوند بمعنای «در») بچسبه:
تبدیل «که آمدی» به «در وقتی که آمدی»
کتاب : حماسه #کوراوغلو
فصل ۱: «آلی کیشی» بخش 4
....
«نکته: معنای کلمات رو با نگه داشتن انگشتتون روی کلمه و اومدن ادرس لینک میتونین ببینین. برای کلمات ساده تر دیگه لینک نذاشتم »
پستهای قبلی این کتاب صوتی رو از این هشتگ #کوراوغلو_آلی_کیشی پیدا کنین
کتاب: حماسه #کوراوغلو
فصل ۱: «آلی کیشی» بخش 3
....
«نکته: معنای کلمات رو با نگه داشتن انگشتتون روی کلمه و اومدن ادرس لینک میتونین ببینین. برای کلمات ساده تر دیگه لینک نذاشتم »
پست قبلی رو از این هشتگ #کوراوغلو_آلی_کیشی پیدا کنین
....
Həsən xan dayları Alının yedəyinə verdirib yanından qovdu. Kor Alı kişinin Rövşən adında yeniyetmə, iyid bir oğlu var idi. Rövşən baxdı ki, atası qızıl al qana bulanmış, yedəyində iki day budu gəlir. Tez qaçıb onu qabaxladı. Alı kişi oğlunun səsini eşidib dedi: – Oğul, ömrümün əvvəlindən axırına qədər Həsən xana qulluq elədim, indi əvəzində məni dünya işığına həsrət qoydu. Bala, mənim gözlərim bu atların üstündə çıxıb. Al bu atları töyləyə çək, qapı-bacanı basdır. Yaxşı muğayat ol. Amma gözlə, bu atlar gərək qırx gün, qırx gecə gün işığı görməyələr. Rövşən atları dama çəkdi, atasının dediyi kimi onlara yaxşı qulaq asmağa başladı. Bəli, qırx gün tamam oldu. Alı kişi oğlu Rövşəni çağırdı ki: – Oğlum, Rövşən, məni atların yanına apar. Rövşən atasının əlindən tutub toyləyə gətirdi. Qoca ilxıçı uzun, caydaqçəkmə sağrılı, nazik ortalı Dürata yanaşdı, əli ilə üzünü, gözünü, yalını, sağrısını tumarladı. Sonra iri başlı, dolu gözlü, qara birçəkli, uzun boyunlu, tökmə döşlü, yoğun, enli sağrılı Qırata yanaşdı. Qırat fınxırıb dal ayaqları üstə göyə qalxdı, ağzını açıb Alıya yönəlmək istədi. Qoca Alı atın üstünə qışqırdı. At səsindən onu tanıyıb sakit oldu. Alı Qıratın da başını, üzünü, yalını, belini, sağrısını tumarladı. Amma bunun sağrısında balaca bir batıq olduğunu hiss elədi. Dedi: – Oğul, Rövşən, bax gör Qıratın üstünə işıq düşən yer yoxdu ki? Rövşən baxıb gördü ki, pərdənin arasından bir iynə boyda deşik var, dedi: – Qıratın üstündə bir iynə boyda deşik var. İlxıçı dedi: – Oğul, bir iynə boyda deşikdən bir kərən boyda soyuq gələr. Çıx, oranı ört. Rövşən çıxıb deşiyi örtdü, atlara bir az da yaxşı muğayat olmağa başladı. Bir gün yenə atası Rövşəndən soruşdu: – Oğul, atlar necədir, necə yeyirlər? Rövşən dedi: – Ata, Qırat dəyirman kimi yeyir, arpa, saman bilmir yetirmək olmur; Dürat da yaxşıdır, ancaq Qıratdan az yeyir. Qırat qızmış nər kimi oyur-oyur oynuyur.
کتاب حماسه کوراوغلو
فصل ۱: داستان «آلی کیشی» بخش ۱
«نکته: معنای کلمات رو با نگه داشتن انگشتتون روی کلمه و اومدن ادرس لینک میتونین ببینین. برای کلمات ساده تر دیگه لینک نذاشتم »
تعداد صفحات : 1